پیامبر(ص) شبکه امامت و ولایت را در «غدیر» پایهریزی کرد
تاریخ انتشار: ۲۵ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۹۸۶۴۹۱
به گزارش خبرگزاری فارس از قزوین آیتالله عبدالکریم عابدینی در دیدار با اعضای ستاد بنیاد غدیر استان قزوین اظهار کرد: سه جا خدا گویا جشن خود را خیلی آشکار میکند، این سه جا وجه مشترک دارند، یکی آن جایی است که انسان را آفرید، یکی آن جایی که پیغمبر (ص) را مبعوث کرد و یکی آن جایی که امیرالمؤمنین (ع) را به دست پیغمبر (ص) و طبق مأموریتی که به پیامبر (ص) داده بود، به امامت نشاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
نماینده ولیفقیه در استان قزوین بیان کرد: خدا به دست پیغمبرانی مانند حضرت ابراهیم (ع) و حضرت اسماعیل (ع) خانه خودش را ساخت و سر پا نگه داشت، موقعی که خانه ساخته شد و سنگ و گل روی هم قرار گرفت، خدا به خودش تبریک نگفت اما وقتی پیغمبر (ص) مبعوث به رسالت شد آیاتی مانند «هو الذی بعث فی الامیین رسولا» نازل شد، برای اینکه روح رسالت در خانه کعبه دمیده شد.
وی خاطرنشان کرد: اواخر سال پایانی عمر پیامبر (ص) در حجهالوداع، در شرایطی که همه مسائل دین اعم از نماز، روزه، زکات و حج تبیین شده بود، خدا برای همه اینها تبریک ویژه نگفت اما همین که رسول گرامی اسلام گفت «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، خداوند اینجا تبریک گفت و فرمود "امروز آنان که کفر ورزیدهاند، از دین شما (واز اینکه بتوانند بر آن آسیب رسانند) ناامید گشتند".
آیتالله عابدینی تأکید کرد: خداوند در این آیه فرمود حالا کافران که منتظر پایان عمر پیامبر (ص) بودند تا به شیطنت بپردازند مأیوس شدند، چون روح ولایت در دین دمیده شد.
امام جمعه قزوین تصریح کرد: بنابراین روح خدا در انسان دمیده شد، روح رسالت در کعبه دمیده شد و روح ولایت و امامت در دین دمیده شد، این سه پدیده مهم بسیار حائز اهمیت است، باید توجه داشته باشیم که در غدیر بُعد ولایتی امیرالمومنین (ع) قابل تأمل است، ما زمانی که از ولیّ سخن میگوییم.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین اظهار کرد: ما قائد و امام داریم، ولیّ هم پشتوانه امامت به حساب میآید، در غدیر خم وقتی رسول خدا (ص) میفرماید «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»، علی کفو فاطمه (س) است، یعنی فاطمه (س) هم در این انتصاب و حرکت همراه امیرالمؤمنین (ع) است.
آیتالله عابدینی عنوان کرد: رسول گرامی اسلام (ص) شبکه امامت و ولایت را در غدیرخم پایهریزی کردند، حضرت در غدیرخم ما را وادار کرد همه ما همیشه مبلّغ و مروّج شبکه امامت باشیم و بگوییم دین ما شبکه دارد، اگر ما روی این شبکه کار کرده بودیم انگلیسیها این همه خسارت در طول سالها به ملت ما و ملتهای دیگر در کشورهای اسلامی وارد نمیکردند.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین خاطرنشان کرد: هنر ما باید این باشد که از فرصت غدیر استفاده کنیم و پیوندی بین غدیر و ثمره و میوه غدیر که انقلاب اسلامی است برقرار کنیم و خیری برای افزایش عزت و اقتدار اسلام در جهان داشته باشیم.
آیتالله عابدینی تصریح کرد: ما باید به غدیر نگاه محتوایی داشته باشیم، باید محصول فعالیتهای ما این باشد که جملات امیرالمؤمنین (ع) در میان مردم رواج پیدا کند، باید محصول فعالیتهای ما این باشد که روحیه مردم ما فسادستیزی امیرالمؤمنین (ع) شود و مردم اهل ذکر شوند، امیرالمؤمنین (ع) چقدر راجع به ذکر در نهجالبلاغه صحبت کردهاند، حتی خطبه 222 نهجالبلاغه بهصورت ویژه درباره ذکر است.
امام جمعه قزوین یادآور شد: چرا این خطبهها در زبان ما جاری نیست و خلأ آن در جامعه ما محسوس است؟ اینها کارهایی است که اگر غدیر به این سمت و سو حرکت نکند، موفق نخواهد بود، حضرت میفرماید هیچ کسی گرسنه نخواهد ماند مگر اینکه کسی حقش را ضایع کرده باشد، این موارد باید در غدیر به مردم گفته شوند.
وی اظهار کرد: باید این موارد را به مردم بگوییم، مردم اینها را لازم دارند، مردم عدالتخواهی امیرالمؤمنین (ع) نسبت به برادرش عقیل و موارد متعدد دیگر را باید بدانند، مردم باید غیرت امیرالمؤمنین (ع) را بدانند وقتی که زینتآلات از پای یک زن یهودی بیرون آورده شده بود و حضرت فرمود اگر کسی این داستان را بشنود و بمیرد نباید او را سرزنش کرد.
نماینده ولیفقیه در استان قزوین عنوان کرد: اکنون این بیحیاییهایی که دشمن دارد به آنها دامن میزند، یا کسانی را که از طریق بیحیاییشان رسانهای و بینالمللی میکنند، حضرت اینها را فرموده که اگر کسی بشنود و بمیرد نباید سرزنش شود.
آیتالله عابدینی خاطرنشان کرد: باید بیاییم به محتوای نگاه، سبک زندگی، معنویت، عدالتخواهی، فسادستیزی و قرآنگرایی امیرالمؤمنین (ع) نگاه کنیم و اینها را در جامعه رواج دهیم، نهجالبلاغه تفسیر قرآن است، در خطبه 176 نهجالبلاغه امیرالمؤمنین (ع) ویژه درباره قرآن سخن گفته است، باید به اینها توجه داشت.
وی تأکید کرد: اطعام و غذا دادن در غدیر بسیار عالی است، فرمودید که آمار آن از 30 هزار به 500 هزار نفر رسیده است، این خیلی تحسینبرانگیز است اما اطعام باید به مثابه نمک فعالیتهای گوناگون ما باشد. مردمی بودن جشنها و اطعامها نیز مهم است، اینکه اطعامها خودجوش از درون همه مردم بجوشد بسیار حائز اهمیت است.
در ابتدای این دیدار محسن حقشناس دبیر بنیاد بینالمللی غدیر در استان قزوین گزارشی از برنامههای این بنیاد در عید غدیر ارائه کرد.
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: قزوین ولایت نماینده ولی فقیه در استان قزوین آیت الله عابدینی نهج البلاغه دمیده شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۹۸۶۴۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب، طاهره تهرانی: کمالالدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود مرشدی کرمانی که «نخلبند شُعرا» و «خلاّقالمعانی» و «ملکالفُضَلا» نیز خوانده میشده، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری و متولد سال ۶۸۹ هجری قمری است. تخلص او در همه شعرهایش «خواجو» است که از باب تحبیب، مصغر خواجه است.
دوران کودکی و جوانی
او فرزند خانوادهای بزرگ در کرمان بود، دوران کودکی را در همان شهر ماند و سپس سفرهای طولانی خود را به حجاز و شام و بیتالمقدس و عراق عجم و عراق عرب و مصر و بعضی از بندرهای خلیجفارس آغاز کرد، بهره او از این سفرها تجارب زیاد و توشههای بسیار از دانش بود.
سالهای سفر و گشت و بازگشت
خواجو مدتی در بغداد اقامت داشت و در سال ۷۳۶ به ایران بازگشت، اما ممدوحش ابوسعید بهادرخان کشته شده بود و غیاثالدین محمد هم مدتی، پس از ورود خواجو بهدست مخالفانش به قتل رسید. و خواجو سلطانیه بیسلطان را لایق اقامت ندید:
از آن خواجو ازین منزل سفر کرد
که سلطانیه بیسلطان نخواهد
سپس به اصفهان و از آنجا به کرمان و فارس سفر کرد و در پناه خاندان اینجو، علیالخصوص در سایه لطف و عنایت شاه شیخ ابواسحق زندگی کرد، هرچند که روابطش با امیر مبارزالدین رقیب او نیز خوب بود.
حافظ و خواجوی کرمانی
حافظ مشهورترین همعصر خواجو است، و چون به سال و تجربه شاعری خواجو بر او مقدم بود، در مدتی که مقیم شیراز بود مانند دوستی که سِمَت رهبر و استاد هم داشته باشد بر اندیشه حافظ تأثیر گذاشت؛ و بههمین دلیل در دیوان حافظ بیتهای زیادی به تقلید یا به استقبال از غزلهای خواجو میبینیم، در بسیاری موارد هم در معنی و لفظ از او اقتباس کرده است. البته که حافظ ابیات و مصراعهای زیادی هم از سعدی به کار برده، چنانچه در بیتی منسوب به حافظ به هر دو اشاره شده:
استاد سخن سعدی ست پیش همه کس اما
دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو
شیوه سخن سرایی
مضامین عرفانی در غزلیات او بسیار زیاد است، و همچنین مبارزه با زهد و ریا و بیاعتباری دنیا و مافیها نیز در شعر او پرتکرار است؛ ضمن اینکه با زبان طنز و هزل به انتقادات اجتماعی از شرایط ادیان و ریاکاران در آن روزگار پرداخته است. او به سبک سنایی غزلسرایی میکرده و در مثنوی، فردوسی را الگوی خود داشته؛ در ریاضیات طب و نجوم هم صاحب نظر بوده است.
در دیوان اشعار او به سبک باقی شعرای آن عصر در منقبت و مدح پیامبر و خلفا اشعاری هست، اما او در دو شعر به صورت جداگانه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و در شعری دیگر چهارده معصوم را مدح کرده و به آنها متوسل شده است که به اختصار به آنها میپردازیم. نخست ابیاتی از قصیده منقبت حضرت علی (ع):
وجه برات شام بر اختر نوشته اند
و اموال زنگ بر شه خاور نوشته اند
مستوفیان خسرو کشور گشای هند
بر باختر مواجب لشکر نوشته اند
در باب ظلمت آنچه خضِر نقل کرده است
بر گرد بارگاه سکندر نوشته اند
دیوانیان عالم علوی به مُشک ناب
واللیل بر حواشی دفتر نوشته اند
کتابیان رقعه نویسِ سوادِ شام
والنَّجم برِ صحایف اختر نوشته اند
دانی که چیست اینکه خطیبان آسمان
برطرف هفت پایهی منبر نوشته اند؟
یک نکته از مکارم اخلاق مرتضیست
کانرا برین کتابه به عنبر نوشته اند
در معنیِ فضیلتِ داماد مصطفی
پیران هفت زاویه، محضر نوشته اند
منظومهی محبت زهرا و آل او
بر خاطر کواکبِ ازهر نوشته اند
دوشیزگان پرده نشین حریم قدس
نام بتول، بر سر معجر نوشته اند
انجم، کلام مرتضوی را ز راه یُمن
برگرد این رواقِ مدوّر نوشته اند
بر هفت هیکلِ فلکی هر دعا که هست
آن از زبان صاحب قنبر نوشته اند
رمزی که در مطاوی طومار کبریاست
بر نام اهل بیت پیمبر نوشته اند
از دست و پنجه اسدالله کنایتیست
حرفی که بر جبینِ غضنفر نوشته اند
نامش نگر که قلعه نشینان موسوی
مهر گشاد بر در خیبر نوشته اند
نعتش نظاره کن که رهابین عیسوی
بهر شرف بر افسر قیصر نوشته اند
القاب عالیش ز پی اکتساب قدر
بر سقف چار صفّه ی شش در نوشته اند
ابیاتِ شوقِ آنکه نبی را برادرست
اجرام بر روانِ چو آذر نوشته اند
لشکرکشان عالمِ جان، نام دُلدُلش
بر کوهه های زین تکاور نوشته اند
صنعت گران چرخ، به زر وصفِ ذوالفقار
بر تیغ خور نوشته و در خور نوشته اند
ذکر غبارِ درگه آن میر هاشمی
شاهان سرفراز بر افسر نوشته اند
در گوش ما مدایح شبّیر خوانده اند
بر جان ما مناقب شبّر نوشته اند
اشعار من که مادح اولاد حیدرم
هم بحر مشق کرده و هم بر نوشته اند
شادم بدین که بر صفحات عقیدتم
شرح خلوص آن شه صفدر نوشته اند
خواجو کمال نامهی مستان حیدری
بر جان عارفان قلندر نوشته اند...
در قصیده هفتاد بیتی از بخش بدایع الجمال دیوان اشعار خواجو این ابیات در منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام آمده است:
سالکِ دل یافته نکهتِ روح القدس
چون نبیِ یثربی، بوی اویس قرن
انوری خاوری، از سر صدق و صفا
ورد زبان ساخته مَحمِدَتِ بوالحسن
قاضی دین رسول، خازن گنج بتول
قامع کیش هبل، ماحی نقش وثن
خون شفق در کنار، چرخ به سوگ حسین
دود غشق در جگر، دهر به داغ حسن
چون برسیدی بحال دم مزن از قیل و قال
چون بگذشتی ز قال بیش مگو ما و من
تا نکنی ورد خویش، ذکر شه اولیا
از ورق خاطرت محو نگردد مِحَن
شیردلِ لافتی، شیر خدا مرتضی
حیدر خیبر گشا صفدر عنتر فکن
ناصب رایات علم، شارح آیات حق
واسطهی کاف و نون، کاشف سرّ و علن
شاه ولایت پناه، میر ملایک سپاه
کهف مکین و مکان، زین زمین و زمان
مرغ سلونی صفیر، بحر خلیلی گهر
تازی دُلدُل سوار، مکّی قدسی سنن
ازهر زهرا حرم، گوهر دریا کرم
روح مسیحا شیَم، خضر سکندر فطن
مکتب دین را ادیب، راه خدا را دلیل
فلک ملل را خطیب، شاه رسل را ختن
گفته ز تعظیم شأن، مَحمِدَتش مصطفی
خوانده ز فرط جلال، منقبتش ذو المنن
نعل سم دلدلش تاج سر فرقدین
خاک ره قنبرش سرمه چشم پرن
سبحه طرازان قدس، در حرمش معتکف
قلعه گشایان چرخ، بر علمش مفتتن
دست مده جز بدو، تا نشوی پایمال
فتنه مشو جز بر او، تا برهی از فتن
جان ثنا خوان من، تا ابد از مدحتش
باز نیاید چو مرغ، از گل و برگ سمن
در ره مهرش فلک، مشوره با من کند
زانک بود مستشار، نزد خرد مؤتمن
چون ببرم از جهان، حسرت آل رسول
روز جزا در برم، سوخته بینی کفن
ترکیب بند خواجو در منقبت حضرت رسول و ائمه اطهار نیز بسیار مفصل و خواندنی است:
به نوک خامهی صورت گشای کن فیکون
که بست در شکن کاف تاب طره نون
حروف مصحف مجدش منزه از کم و کیف
سطور لوح جلالش مقدس از چه و چون
چو صفر هیچ بود در ازای قدرت او
هر آنچه در قلم آید ز لوح بوقلمون
به حکم اوست که ضحّاک صبح کشور گیر
دهد به مهر دُرفشان درفش افریدون
بنات غیب ز بهر نظارهی صنعش
سر از دریچهی ابداع میکنند برون
فلک به چرخ درآید چو نام او شنود
ملک سجود کند چون کلام او شنود
به ماه روی شب افروز الذی اَسری
که یافت مشتری از مهر او عُلُّو بها
گشوده دیده ی ما زاغ در جهانِ اَبیت
فکنده تختِ دنی در مکان او اَدنی
کشیده رختِ لعُمرک به خیمهی لَولاک
چشیده نُزل فاَوحی ز خوانِ ما اوحی
به عکس روی چو مه، صبح طیبه و یثرب
به چین زلف سیه، شام مکّه و بطحا
نداده بی نظرش اختران به کعبه شرف
ندیده بی قدمش رهروان ز مَروه صفا
ز نور معجز او اقتباس کرده کلیم
ز خوان دعوت او چاشت خورده ابراهیم
بدان امیر که شد شاه چرخ چاکر او
نمونه ایست مه نو ز نعل استر او
ز تختگاه سَلوُنی از آن علم بفراخت
که بود مملکت لَو کشف مسخّر او
به حکم قاطع کشور گشای مصطفوی
نبی مدینهی علم آمد و علی در او
هلال شامی اَبرَش سوار قلعه نشین
شده ست حلقه به گوش غلام قنبر او
چو کعبه مولد او گشت از آن سبب شب و روز
کنند خلق جهان سجده در برابر او
گدای درگه او شو که شاه مردان اوست
پلنگ بیشهی اسلام و شیر یزدان اوست
در ادامه در هر بند از حضرت زهرا سلام الله علیها تا امام حسن عسکری علیه السلام را نام برده و سپس به ذکر حضرت حجت بن الحسن میپردازد:
به مقدم خلف منتظر امام همام
مسیح خضر قدوم و خلیل کعبه مقام
شُعَیب مدین تحقیق، حجت القائم
عزیز مصر هدی، مهدی سپهر غلام
خطیب خطه افلاک، منهی ملکوت
ادیب مکتب اقطاب، محیی اسلام
شه ممالک صاحب الزمان که زمان
به دست رایض طوعش سپرده است زمام
به انتظار وصول طلیعتش خورشید
زند درفش دُرفشنده صبحدم بر بام
نه در ولایت او در خورست رایت ریب
نه با امامت او لایق ست آیت عیب
که شمع جان من از نور حق منور باد
دماغ من ز نسیم خرد معطر باد
مرا که مالک ملک ملوک معرفتم
جهان معرفت و ملک دین مسخّر باد
دلم که مهر زند آل زر بر احکامش
فدای حکم جهانگیر آل حیدر باد
ضمیر روشن خواجو که شمع انجمن است
چراغ خلوتیان رواق شش درباد
روان او که شد از آب زندگی سیراب
رهین منت ساقیِّ حوضِ کوثر باد
در آن نفس که بود مرغ روح در پرواز
مباد جز به رخ اهل بیت چشمش باز
در رباعی دیگری نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره میکند:
آن شاه که شهر علم را آمد در
پشت سپه و ابنِ عَمِ پیغمبر
شاه شهدا، میر نجف، جفت بتول
داماد رسول و شیر یزدان، حیدر
دیگر آثار خواجو عبارت اند از خمسه خواجو یا پنج مثنوی همای و همایون، گل و نوروز، روضة الانوار، کمالنامه و گوهرنامه؛ رسالهی البادیه؛ رسالهی سبع المثانی؛ رسالهی مناظره شمس و سحاب.
آرمیده در تنگه الله اکبر
سرانجام در سال ۷۵۲ هجری قمری در شیراز از دنیا رفت و بدنش را در تنگ اللهاکبر شیراز (نزدیک دروازه قرآن) به خاک سپردند.
کد خبر 6091788 طاهره تهرانی